سلام به دخملای خوشمل
>>قبل از ازدواج<<
پسر: بالاخره موقعش شد. خیلی انتظار کشیدم.
دختر: میخوای از پیشت برم؟
پسر: حتی فکرشم نکن!
دختر: دوسم داری؟
پسر: البته! هر روز بیشتر از دیروز!
دختر: تا حالا بهم خیانت کردی؟
پسر: نه! برای چی میپرسی؟
دختر: منو میبوسی؟
پسر: معلومه! هر موقع که بتونم.
دختر: منو میزنی؟
پسر: دیوونه شدی؟ من همچین آدمیام؟!
دختر: میتونم بهت اعتماد کنم؟!
پسر: بله.
دختر: عزیزم!
-
-
-
>>بعد از ازدواج<<
-
-
کاری نداره! همونارو از پایین به بالا بخون!
امروز صبح بعد از مدت ها تصمیم گرفتم
برم ورزش کنم.
تیشرت نارنجیمو پوشیدم و زدم بیرون.
وحالا توجه شما و به تیکه های ملت غیور جلب میکنم:
نارنگی!کجا میری؟
پرتقال!بدو تا نخوردمت!
هویج!مگه خرگوش دنبالت کرده؟
رفتگر!برو ۹شب بیا بابا!
چی توز موتوری!
سن ایچ و دیگر هیچ!
لینا توپی!انقد جون نده بابا!
اسمارتیز!بقیه دوستات کجان؟
بچه ها بچه ها....گارفیلد!
منبع : وبلاگ دخملونه